میرزا عبدالحسین، معروف به میرزاآقاخان کرمانی، (۱۲۳۲ خورشیدی–۱۲۷۵ خورشیدی) ازشخصیتهای سیاسی جنبش مشروطه ایران بود. میرزا آقاخان را میتوان در کنار فتحعلی آخوندزاده از بنیانگذاران ناسیونالیسم نوین ایرانی دانست
زندگی
او فرزند میرزا عبدالرحیم مشیزی، از خانهای بردسیر کرمان، و از هواداران آیین یارسان (اهل حق) بود و مادرش نیز نوهٔ مظفر علی شاه کرمانی از هواداران مشتاق علی شاه بود. بنا به گفته فریدون آدمیت در کتاب اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، جده پدری او از زرتشتیان کرمان بود که بعداً مسلمان شده بودند و شاید همین موضوع در علاقه او به دین باستانی ایران، تاثیر داشت. میرزا آقا خان در سال ۱۲۷۰ هجری قمری(۱۲۳۲ خورشیدی) در قلعهٔ مشیز از بلوکات بردسیر زاده شد. وی خواندن و نوشتن را در بردسیر آموخت و برای ادامهٔ تحصیلات راهی کرمان شد و در آنجا فقه و اصول، حدیث و روایت، تاریخ ملل و نحل، ریاضیات، طب، نجوم، منطق، حکمت و عرفان آموخت. معروفترین استاد وی در این دوران، ملا محمد جعفر کرمانی ملقب به شیخ العلماء بود و بارها در زمان ناصر الدین شاه به جرم بابی گری زندان شده بود.۴۵ به دلیل همنشینی میرزا آقاخان با شیخ جعفر و شیخ احمد روحی فرزند شیخ جعفر، وی با اندیشههای شیخ احمد احسائی آشنایی پیدا کرد و تمایلاتی نسبت به بابیت پیدا کرد.۶ البته اعتقاد قلبی او ازلی بودهاست نه بابی. او همچنین همانند شیخ احمد روحی داماد یحیی صبح ازل بودهاست و رگههای اندیشه بابی در افکار او به وضح مشهود است گرچه همانند ازلیها گرایشی شدید به اسلام گرایی داشتهاست۷
شیخ احمد روحی یکی از نویسندگان کتاب هشت بهشت
در ۱۳۰۲ هجری قمری (۱۲۶۳ خورشیدی) با شیخ احمد روحی از کرمان هجرت کرد و به اصفهان رفت. ورود او به اصفهان همراه با تشکیل یک سری جلسات سری و خصوصی شد که بانی آن حاج سید میرزا هادی دولتآبادی نماینده صبح ازل در ایران بود. از دیگر حاضران در این جلسات حاج میرزا نصرالله بهشتی ملقب به ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ اصفهانی پدر محمد علی جمال زاده بودند. در اوایل سال ۱۳۰۳ هجری قمری(۱۲۶۴ خورشیدی) میرزا آقاخان همراه شیخ احمد به تهران میرود. چندی در تهران به تدریس قرآن مشغول بود و با حاجی میرزا یحیی دولتآبادی مصاحبت داشت. میرزا آقاخان که به دلیل توطئهٔ مادر و برادر از کرمان فراری شده بود، در تهران نیز نتوانست بماند و سپس از آنجا با شیخ احمد به حاکم رشت مویدالدوله پناه بردند، اما به دلیل دسیسه چینی حاکم کرمان، ناصرالدوله، مجبور به ترک رشت و هجرت به استانبول شدند. پس از مدتی برای دیدار با مدعی نیابت باب، صبح ازل افندی راهی قبرس شدند. سفر به قبرس همراه با ازدواج میرزا آقاخان و شیخ احمد با دختران صبح ازل بود. گرچه پس از بازگشت از استانبول این دو ازدواج به جدایی انجامید و میرزا و شیخ سرخورده به بغداد رفتند. پس از این قضایا میرزا آقاخان در دمشق، «کتاب رضوان» را نگارش کرد و به رسم آن روزگار، دیباچهٔ آن را به سلطان عبدالحمید، پادشاه عثمانی تقدیم کرد تا از کرامات سلطانی بهره گیرد اما مقرری پادشاه کفاف زندگی میرزا را نمیداد.
در همین دوران شیخ احمد روحی کتاب هشت بهشت را درباره فرقه ازلی بابیه و بر ضد آیین بهایی مینویسد و احتمالاً از اندیشههای میرزا آقاخان نیز کمک میگیرد. با اینحال ادوارد براون ایرانشناس و پژوهشگر بهاییت و بابیت تاکید دارد که هشت بهشت منسوب به شیخ احمد روحی است و نه میرزا آقاخان. هرچند خود میرزا آقاخان در نامه به ادوارد براون مینویسد که صاحب واقعی این اثر نه او و نه شیخ احمد که حاج سید جواد کربلایی از شاگردان و مریدان سید باب است.۸
فقر شدید در این دوران میرزا را مجبور به نامه نگاری به میرزا ملکم خان میکند و از او تقاضای کمک میکند. ملکم در آن دوران در لندن، روزنامه قانون را منتشر میکرد و بالنسبه شخص پرنفوذی به شمار میرفت. در سال ۱۳۱۰ (۱۲۷۱ خورشیدی) زمانی که مکاتبات ملکم و میرزا ادامه داشت، سید جمالالدین اسدآبادی، به دعوت سلطان عثمانی به استانبول میآید. تز اتحاد اسلامی سید جمال مورد استقبال بسیاری از ایرانیان در تبعید از جمله میرزاآقاخان و شیخ احمد روحی قرار میگیرد و همکاری این دو و حاجیمیرزا حسن خان خیبر الملک در انجمن شیعیان با سیدجمال آغاز میگردد. مرام نامهٔ این انجمن مبتنی بر اتحاد جهان اسلام و بازگشت به احکام صدر اسلام بود. در این دوران شیفتگی به سید در تمامی احوالات میرزا آقاخان مشهود بود. اما به مرور زمان، مشاهدهٔ کمکاری و عدم مبارزه طلبی سید جمال باعث سرشکستگی و ناامیدی میرزا میشود به گونهای که وی در یکی از نامههایش مینویسد: «حضرت شیخ «سید جمال» در خانه خود به استقلال نشسته و چند نفر نوکر گرفته از صبح تا شام به پذیرایی مردم مختلف از هندی و تازی و افغانی و مصری و ایرانی و ترک و سودانی مشغولند و غیر از این هیچ کاری ندارند.»
میرزا آقاخان که زمانی «جنگ هفتاد و دو ملت» را به منظور آگاهی بخشی و رهایی و اتحاد جهان اسلام نوشته بود، بر اثر مشاهده فساد حاکم در دستگاه سلطنت عثمانی و ایران و همچنین محافظه کاری و بی عملی سید جمال به یک باره منتقد دین و نقش آن در جامعه میشود. دیدگاههای وی در این مورد در دو اثر آخر وی، «سه مکتوب» و «رساله صد خطابه» مشهود است. او در «سه مکتوب»، با نقد حمله اعراب و حکومتهای بعد از اسلام، رویای حکومت پیش از اسلام را در سر دارد. «سه مکتوب» سرشار از اندیشههای ناب میهنی است.نیازمند منبع ادعا نامهای است شورانگیز تا ایرانیان را در پیشگاه دادگاه و وجدان تاریخ معصوم جلوه دهد. تیغ نقادی میرزا علاوه بر اسلام دامن بابیت که زمانی خود از مبلغان آن بود را نیز میگیرد به گونهای که مذهب باب را از مذاهب مخترعه و کلاً باطل و خارج از صراط مستقیم میداند.۹
شیخ هادی نجمآبادی، یکی از مجتهدان مشهور تهران در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار بوده است. وی را باید یکی از تاثیرگذاران مهم تاریخ معاصر ایران دانست که هم در زمینه فکر تجدد خواهی و هم در مسائل سیاسی ایران، اثر آفرین بوده است. افکار و اندیشههای شیخ را در کتاب تحریر العقلاء میتوان جست. وی را نزدیکترین روحانیهای ساکن ایران به سیدجمال الدین دانستهاند.۱۰ نامههایی که یاران سید جمال الدین، همچون میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی، برای شیخ هادی نجمآبادی میفرستادند، گاه از چنان حساسیتی برخوردار بود که در صورت کشف، کشته شدن نامه رسان را در پی داشت.۱۱۱۲
مرگ
پس از کشته شدن ناصرالدینشاه، دولت عثمانی، شیخ احمد روحی، خبیر الملک و میرزاآقاخان را که در طرابوزان زندانی کرده بود، به ایران تحویل داد. در سال ۱۳۱۴ هجری قمری مطابق یا ۱۷ ژوئیه ۱۸۹۶ میلادی، (۱۲۷۵ خورشیدی) محمدعلی میرزا ولیعهد آنان را به اتهام بابی بودن در باغ شمال تبریز سربرید و سرها را پر از کاه کرده به تهران فرستادند.
موضوع کشتن میرزا آقاخان اصلاً ربطی به بابیگری و یا طرز فکر او نداشت.نیازمند منبع زمانی که میرزا رضای کرمانی ناصرالدین شاه را ترور کرد و مورد باز جویی قرار گرفت در بازجویی ابراز داشت که با میرزا آقاخان و سید جمال و ایرانیان استامبول اشنا شده و سید او را که مورد ستم عین الدوله واقع شده و چندی در ایران در زندان بود ملامت میکند که چرا حق خود را نگرفتی. مظفرالدین شاه سه نفر را از دولت عثمانی مطالبه میکند و میگوید اینها مباشرین ترور ناصرالدین شاه هستند. سلطان عبدالحمید از بیم جان خود دستور میدهد او و شیخ احمد روحی و حاج میرزا جسن خان خبیرالملک را با راهنمایی علاالملک دستگیر و به ایران گسیل دارند. مامورین دولت عثمانی انها را تحتالحفظ تا سرحد اورده و از طرف ایران هم رستم خان سرتیپ سواره از تبریز با عدهای سوار ابوابجمعی خودش از سرحد تحویل گرفته و در عمارت دولتی حبس مینماید. در باغ شمال محمد علی میرزا ولیعهد خودش با میرغضب بر بالین انها امده و شروع به استنطاق مینماید و نا جوانمردانه سر این سه ازادی خواه را با کمال بیرحمی در پای بوته نسترن کاخ میبرد و سرها پر از کاه میکند و برای مظفرالدین شاه میفرستد.نیازمند منبع
یک شعر از میرزاآقاخان
ز کشتن نترسم که آزادهام/ز مادر همی مرگ را زادهام
تاثیر او بر اندیشه ایرانیان
خود میرزا آقاخان بسیار تاثیر گرفته از سلف پیشین خود میرزا فتحعلی آخوندزاده بود. میرزا آقاخان کتاب سه مکتوب را بر همان اسلوب و سبک مکتوبات آخوندزاده نوشته و حتی بخشهایی از سه مکتوب بازنویسی مکتوبات آخوندزادهاست؛ ولی در بسیاری از بخشها از جمله نقد ادیان و دشمنی با اعراب و ستایش فرهنگ باستانی ایران، قلمش راسختر، صریحتر و کوبنده تر بوده و گاه شور و احساسش بر منطق چیرگی یافتهاست. رساله صد خطابه که نیمه کاره مانده، اثری است اصیل که از سه مکتوب هم صریح اللهجه تر است. در واقع میتوان گفت این دو کتاب تکمیل و نقطه کمال راهیست که فتحعلی آخوندزاده آغازیده بود. نویسندگانی همچون احمد کسروی، صادق هدایت، علی دشتی، صادق چوبک، محمد علی جمالزاده و... کم و بیش از آقاخان کرمانی تاثیر گرفته بودند ولی هیچکدام نخواستند یا نتوانستند به همین اندازه بی پرده و صریح اللهجه به مسائل حساس جامعه ایرانی بپردازند.۱۳
آثار
مقالات در نشریه اختر چاپ استانبول
رضوان
جنگ هفتاد و دو ملت
انشاءالله و ماشاءالله
نامه باستان یا سالارنامه
آیین سخنوری یا نامه سخن
آئینه سکندری یا تاریخ باستان
سه مکتوب
رساله صد خطابه ۱
تکوین و تشریع
هشت بهشت
کتاب هشت بهشت
کتاب هشت بهشت، نوشته میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی دو تن از ازلیان است که به زعم نوشته کتاب دربارهٔ احکام آیین بیانی و پارهای از وقایع تاریخی نگاشته شدهاست.۱۴ نویسندگان این کتاب بر ضد بهاء، بنیانگذار آیین بهائی و مشاورش موضع گیری کرده و از واژگانی تند استفاده کردهاند.۱۵۱۶
علت نامگذاری کتاب به هشت بهشت، وجود هشت بابی است که در آن گردآوری شدهاست.۱۷ هشت باب از این قرارند:
باب اول: در حقوق الهیه
باب دوم: در تهذیب اخلاق
باب سوم: در تدبیر و حکمت منزل
باب چهارم: در حقوق مدنیه
باب پنجم: در حقوق و نوامیس عامّه
باب ششم: در حقوق ملکوتیه
باب هفتم: در احوال قیامت و دلائل ظهور قائم آل محمد (ص)
باب هشتم: در وقایع قیامت و ظهور نقطه بیان و اصحاب او
در خصوص کتاب هشت بهشت
شهاب فردوسی در این خصوص میفرماید:۱۸
باب در آثار خود - بر طبق کتاب هشت بهشت - وعده دادهاست که قبل از انقضای ۶۵ سال از ظهور او در ایران حادثهای پیش خواهد آمد که بابیه عزت خواهند یافت و دشمنان ایشان خوار خواهند شد و این حادثه را بابیان، مشروطهٔ ایران میپندارند و نیز باب گفتهاست که چون قاجاریه رجعت بنی امیه هستند همان طور که بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء هزار ماه حکومت کردند قبل از انقضای هزار ماه از ظهور منقرض خواهند شد. بابیه این موضوه را بر ظهور رضا شاه که سبب انقراض قاجاریه شد تطبیق میکنند.
در جای دیگری مینویسد:
در این جا لازم است اشاره کنیم کتاب هشت بهشت که در اوایل مشروطیت نوشته شده یکی از کتب بسیار نادر بابیهاست که در آن احکام دین و آیین بیانی را شرح میدهد. این کتاب به قلم شیخ احمد روحی کرمانی به روایتی و میرزا آقاخان کرمانی به روایت دیگر یا به قلم هر دو نوشته شدهاست ولی مطالب آن بنا به نوشتهٔ میرزا آقاخان کرمانی که در کتاب خانهٔ بریتیش میوزیم انگلستان موجود و ضمیمهٔ کتاب هشت بهشت است و بر اثر اقدام پروفسور ادوارد براون در آن کنابخانه ضبط شدهاست از بیانات سید جوادکربلایی که باطناً بابی و ظاهراً شیخی بوده و در کرمان میزیسته و در همان شهر وفات یافته اقتباس شدهاست
